یا ما کور هستیم که نمی بینیم یا نمی خواهیم که چشمهای خود را باز کنیم چون سخته و تبعات سخت تری هم داره یا نمی دونیم و نفهمیدیم که اصولا باید با چشمی باز دید و مشتی محکمتر فشار داد ( که در این صورت نفهمی ، با عرض معذرت به هیچ درد دیگه ای نمی خوریم )
آرمان خواهی خیالی ناشی از تخیلاتی که تبدیل به آرمان شده اند باعث شده این همه واقعیات که در اطراف ماست را نمی بینیم یا نمی خواهیم ببینیم یا نمی دانیم که واقعیتها را حداقل باید دید .
مگر نه این است که ما باید جهانی بسازیم حتی به وسعت یک نفر ، پس چطور می توانیم با این واهی پردازی و خیال بافی چیزی بسازیم .
آیا می شود که با پی بردن به واقعیاتی به شعاع دید خودمان دیگر برای توهماتی مثل برقراری عدالت یا ایجاد مجموعه ای در قالب هیات که پیش رونده و سازنده و سایر مسائل چرند و پرند ( که خیلی هم حرف قشنگی است که خیلی راحت با پرداختن به آن واقعیتها خود به خود گم می شوند ) و فقط در حد شعار هستند وقت گذاشت .
بیاید برای یک بار فقط فکر کنیم که باید چشم ها را باز کرد و بینا بود تا جهانی ساخت .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ